فال قهوه ثور

مجله آنلاین فال

فال قهوه ثور

۶ بازديد
و حالا، چیزهایی که کوریدون نمی توانست وارد اتاقش کند، باید برای پدر و مادرش می فرستاد. هزینه اتاق دیگر به قیمت نقد کتاب بود، و این گاهی اوقات به معنای یک روز کامل از وقت گرانبهای او بود. او این موضوع را با همسرش صحبت کرد ثور و او نیز با او موافقت کرد. و به این ترتیب آن‌ها با گفتن به خانم صاحبخانه‌شان تحقیر شدند و اجازه گرفتند صندوق عقب کوریدون را در سالن نگه دارند، زیرا جایی برای آن در اتاق کوچک وجود نداشت.

چیزهایی را که روی پانسمان کوچک نمی رفتند یا پشت در آویزان نمی شدند، در جعبه ها می گذاشتند و زیر تخت می انداختند. و حالا، وقتی نیمه شب فرا می رسید، تیرسیس برای قدم زدن بیرون می رفت در حالی که کوریدون به رختخواب می رفت. و بعد می‌آمد و تخت خودش را روی زمین درست می‌کرد، با یک لحافی که خانم صاحبخانه به آنها داده بود، و یک جفت پتو که از خانه به امانت سنجاب گرفته بودند، و کتش و مقداری از دامن‌های کوریدون وقتی هوا سرد می‌شد.

گاهی اوقات هوا خیلی سرد می شد و بعد مجبور می شد با لباس بخوابد. زیرا جایی نبود مگر مستقیماً زیر پنجره، و آنها با پنجره پایین نمی خوابیدند. صبح کوریدون صورتش را به دیوار می چرخاند در حالی که تیرسیس می شست و لباس می پوشید. و سپس او بیرون می رفت و راه می رفت، در حالی که او نوبت خود را می گرفت. و اینگونه از آخرین ذره انزوای خود جدا شد. او باید تمام سگ کارهایش را با همسرش در اتاق با او انجام می داد.

و اگرچه او ساعت‌ها مثل یک موش بی‌حرکت می‌نشست، اما او نمی‌توانست مثل قبل فکر کند. همچنین، هنگامی که او در شب فرسوده بود، مجبور شد کار را متوقف کند و اجازه دهد او بخوابد. در چنین شرایطی جای تعجب نداشت که چتر او گاهی اوقات عصبی و تحریک پذیر بود. و البته، هیچ چیز بین آنها پنهان نبود، و زمانی که از حالت عادی خارج می شد، کوریدون در چاله بی انتها مالیخولیا فرو می رفت.

سپس فشار و نگرانی و زحمت شب و روز بر سلامتی آنها تأثیر گذاشت. تیرسیس شنبه ساختار قوی داشت، اما اکنون سردردهای او شروع شده بود، و گاهی اوقات، اگر با جدیت روی آن کار می کرد، سردرد شدید می شد. او این را به گردن بخاری آنها انداخت. او در مورد بهداشت اطلاعات کمی داشت، اما فیزیک خوانده بود و می دانست که بخاری گازی هوا را از بین می برد. آنها سعی کرده بودند در اتاق بدون گرما زندگی کنند.

اما در اواسط زمستان نتوانستند تحمل کنند. بنابراین در روزهای معتدل با پنجره بالا و کتهایشان می نشستند. و وقتی برای این کار خیلی سرد می شد بخاری را تا یک ساعت یا بیشتر می سوزاندند و وقتی اثر سم ها را احساس می کردند بیرون می رفتند و مدتی راه می رفتند و اجازه می دادند اتاق هوا بگیرد. اما پس از آن، دوباره تعجب کرد که آیا ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.

سردرد به دلیل غذایی باشد که می خورد. آنها مشتاق صرفه جویی در غذا بودند. اما آنها نمی دانستند که چگونه در مورد آن اقدام کنند. ترسیس ادبیات جهان را به زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، ایتالیایی، لاتین و یونانی خوانده بود. اما در هیچ یک از آن خواندن چیزی در مورد مراقبت از بدن خود نیافته بود. چنین موضوعاتی در مدرسه یا کالج یا دانشگاه تدریس نشده بود و او هیچ کتابی در مورد آنها نمی دانست.

هم او و هم کوریدون از خانواده‌هایی آمده بودند که سنت‌های زندگی مجلل داشتند، از زمان‌های قدیم که خادمان سیاه‌پوست زیادی وجود داشتند، و زمانی که خانم‌ها در پخت و پز و نگهداری ماهر بودند، و مردانی که ظروف پخت و پز و پانچ داشتند. -کاسه در میز پدربزرگش، تیرسیس عادت داشت یک بشقاب مرغ سرخ شده در یک طرف، و یک گوشت گاو کبابی در طرف دیگر، و یک ژامبون سرد روی میز کناری ببیند. و او سه بار در روز نان داغ و کیک و مربا و بستنی می خورد – و به او آموخته بودند که باور کند که چنین چیزهایی برای حفظ قدرت کار لازم فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. اما اکنون او خوانده بود که چگونه ثورو با پودر ذرت زندگی می کرد. و او و کوریدون تصمیم گرفتند از غذاهای ارزان‌تر حمایت کنند. قیمت گوشت و تخم مرغ و کره در زمستان در حقیقت وحشتناک بود. بنابراین آنها سیب زمینی و برنج و آرد ذرت و آلو و شلغم می خریدند.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.